دل نگرونه خواهرت برگرد
6190
17
- ذاکر: علی پورکاوه
- سبک: شعر روضه
- موضوع: ورود کاروان به کربلا
- مناسبت: شب دوم محرم
- سال: 1403
دل نگرونه خواهرت برگرد
بیا برای دخترت برگرد
میبینیم از همین حالا داره رو نی میره
سرت برگرد
بیا بریم، گوشواره مون رو زجر نبرده که
لب تو خیزرون نخورده که
غریبی؟ خواهرت نمرده که!
بیا بریم
خودم تورو مدینه میبرم
سپر میشم شبیه مادرم
گفته بودم که منتظر هستم
شمشیره که به قتل تو بستن
به اسبا آب میدن
مرامو! چقدر پستن!
بیا بریم
سپید نشه مو های دخترت
رو نی نره سر علی اصغرت
نیفته زیر پای شمر سرت
بیا بریم
رو خیمه هات کسی نبنده آب
جلو حرمله نشی خراب
طناب نبينه دستای رباب
ترک افتاده به داغت همه ی ساغر ها
وقف غم های تو شد دیده ی پیغمبر ها
به فدای پدرت جان همه بابا
پیش مرگم به زهرا همه ی مادر ها
ای فدای نخ مقنعه ی خواهر تو
همه ی آسیه ها و همه ی هاجر ها
مادرت دوخته این پیراهن مشکی را
مادری کرده برای همه ی نوکر ها
شاید امسال خود شمر بماند کوفه
شاید امسال نبرد سری، خنجر ها
کاروانی ز بیابان بلا میآید
کاروانی پر از فاطمه ها حیدر ها
شاید امسال کسی راه حرم گم نکند
اولین باری که گریه کردمو یادته
تو بغل مادر روز علی اصغر
اولین باری که سینه زدمو یادته
غروب عاشورا رو شونه بابا
سرش بالای نیزه تاب میخورد
بمیرم نیزه دارش آب میخورد
زود راحتش کنید
رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنی
آی نامسلمونا
میدونید کیه که میخواید هتک حرمتش کنید
بانویی مه رکابش عباس است
با نامحرمان همسفر شود سخت است
ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین
ای با غریبه های جهان آشنا حسین
یه دختری رو خاک ویرونه نشسته
رفته تو فکر باباشو چشماشو بسته
از آدما خسته شده دلش شکسته
حسین
بیا برای دخترت برگرد
میبینیم از همین حالا داره رو نی میره
سرت برگرد
بیا بریم، گوشواره مون رو زجر نبرده که
لب تو خیزرون نخورده که
غریبی؟ خواهرت نمرده که!
بیا بریم
خودم تورو مدینه میبرم
سپر میشم شبیه مادرم
گفته بودم که منتظر هستم
شمشیره که به قتل تو بستن
به اسبا آب میدن
مرامو! چقدر پستن!
بیا بریم
سپید نشه مو های دخترت
رو نی نره سر علی اصغرت
نیفته زیر پای شمر سرت
بیا بریم
رو خیمه هات کسی نبنده آب
جلو حرمله نشی خراب
طناب نبينه دستای رباب
ترک افتاده به داغت همه ی ساغر ها
وقف غم های تو شد دیده ی پیغمبر ها
به فدای پدرت جان همه بابا
پیش مرگم به زهرا همه ی مادر ها
ای فدای نخ مقنعه ی خواهر تو
همه ی آسیه ها و همه ی هاجر ها
مادرت دوخته این پیراهن مشکی را
مادری کرده برای همه ی نوکر ها
شاید امسال خود شمر بماند کوفه
شاید امسال نبرد سری، خنجر ها
کاروانی ز بیابان بلا میآید
کاروانی پر از فاطمه ها حیدر ها
شاید امسال کسی راه حرم گم نکند
اولین باری که گریه کردمو یادته
تو بغل مادر روز علی اصغر
اولین باری که سینه زدمو یادته
غروب عاشورا رو شونه بابا
سرش بالای نیزه تاب میخورد
بمیرم نیزه دارش آب میخورد
زود راحتش کنید
رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنی
آی نامسلمونا
میدونید کیه که میخواید هتک حرمتش کنید
بانویی مه رکابش عباس است
با نامحرمان همسفر شود سخت است
ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین
ای با غریبه های جهان آشنا حسین
یه دختری رو خاک ویرونه نشسته
رفته تو فکر باباشو چشماشو بسته
از آدما خسته شده دلش شکسته
حسین
نظرات
نظری وجود ندارد !