درو زد مادرو زد

درو زد مادرو زد

[ سید محمدرضا نوشه‌ور ]
درو زد، مادرو زد
پهلوی زهرا شکست انگاری
حیدرو زد
پهلوی زهرا شکست انگاری

*مادر ساداتُ زدن آی غیرتیا*

بد زدش، لگد زدش
مادرم زمین افتاد 

زخم دلم بهتر نمیشه 
این حیدر اون حیدر نمیشه
زخم دلم هرچی که باشه 
زخم میخ در نمیشه

زخم پهلوی زن پا به ماه
نکنه هنوز نشد رو به راه
روضه‌هاشو گفتم هرشب به چاه
پشت در افتاده بود بی‌پناه 

کشتنش اما می‌گفتن که خودش مرد
خودش حتما یه روز محکم به در خورد

خودش خورده به جایی چشم و گونش 
خودش لابد گرفت آتش تو خونش

کار زنونه شد، فضه رو صدا زد
به علی نگفت، مادرم حیا کرد

مقتل می‌نویسه
دور و ور مادرم شلوغه ان شاالله که دروغه

نظرات