
دارم امید از کرمت یاریام کنی یک گوشه چشم بر من و بر زاریام کنی دورِ گناه هر چه که گشتم دگر بس است بیقیمت آمدم که خریداریام کنی درماندهام، ذلیلم و مسکینِ این درم خود را کشاندهام به برت یاریام کنی حیف از دو چشم توست، فدای دو چشم تو که گریه روز و شب به گنهکاریام کنی بیتو یتیمم، ای گلِ زهرا چه میشود در سایهسارِ خویش نگهداریام کنی؟ **** آن شب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی؟ از ما تو جدا بودی؟ آن شب که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سر نِی بودم، کِی از تو جدا بودم؟ زِ خانهها همه بوی طعام میآمد ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم