خستهام دعام کن بابا
1543
4
- ذاکر: حسین قربانچه
- سبک: زمزمه
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- مناسبت: روز سوم محرم
- سال: 1403
خستهام دعام کن بابا
نگاه به این لبام کن بابا
چی جواب بدم وقتی که
بهم بگی صدام کن بابا
باز منو رو به راه کن بابا
تو نبودی من تب کردم
روزامو با سنان شب کردم
گفتن از سفر برگشتی
خودم رو زود مرتب کردم
تکیه به عمه زینب کردم
خوشی با ما قهر کرد
زندگیمو زهر کرد
اونکه رگهای تو رو برید
گلوتو نهر کرد
من اسیر نبودم
گوشه گیر نبودم
من سفید نبود موهام
اینجوری پیر نبودم
یکی نگفت به اونکه سر به سر من میزاره
بچه یتیم زدن نداره، نداره، نداره
رفتی بی قرارم کردن
روی شتر سوارم کردن
از شتر زمین افتادم
هرچی که بود نثارم کردن
به کعبه نی دچارم کردن
نمیتونم از جام پاشم
شیرین زبون سابق باشم
اونکه زد لگد به پهلوم
هم قد چکمه های پاشم
بین اراذل و اوباشم
رنگم از رو رفته بابا، سوخته سر مو رفته
دندههای من یکی بیرون یکی تو رفته
شاه عالم آخه جاش بیرون کاخه
سرتو دیدم که آویزون روی شاخه
چی داره نیزهها که آغوش دختر نداره
بچه یتیم زدن نداره، نداره ، نداره
بردنم جای ناجور
مأجرم رو گرفتن با زور
گفتم اینو بابام داده
حولم دادن زنای مغرور
سیلی گرفته از چشمم نور
منو تند و تیز آوردن
خمیده و مریض آوردن
برای دخترت ریسمانو برای سر تو میز آوردن
داد میزدن کنیز آوردن
دل من کباب بود
دور سرت شراب بود
جلوی سفیر رو ما منع حجاب بود
سر من هزار بار، توی کوچه بازار
ریختن عمه مو زدن جلو سر علمدار
میدویدم پیاده پشت سپاه سواره
بچه یتیم زدن نداره، نداره، نداره
بابا حسین، بابا حسین، بابا حسین...
علی وصلیالله علیالباکین علیالحسین
حسین، حسین، حسین...
من مال اباعبدالله
دنبال اباعبدالله
قلبم مثل بیرق شده
اموال اباعبدالله
دنیا رو نمیخوام هرگز
منهای اباعبدالله
عشق متفاوت یعنی
آقای اباعبدالله
نفست رو بدم به جهان قلبم
با تو من حرف میزنم به زبان قلبم
ضربان، ضربان، ضربان قلبم
آه حسین، آه حسین، آه حسین
دلخواه اباعبدالله
مفتاح اباعبدالله
ما سرباز مهدی میشیم، از راه اباعبدالله
یا باب نجات الامه فی ارض اباعبدالله
از حال وهب میفهمم بیمرز اباعبدالله
آه حسین، آه حسین، آه حسین...
گذرم تا به در خانهات افتاد حسین
خانه آباد شدم خانهات آباد حسین
نگاه به این لبام کن بابا
چی جواب بدم وقتی که
بهم بگی صدام کن بابا
باز منو رو به راه کن بابا
تو نبودی من تب کردم
روزامو با سنان شب کردم
گفتن از سفر برگشتی
خودم رو زود مرتب کردم
تکیه به عمه زینب کردم
خوشی با ما قهر کرد
زندگیمو زهر کرد
اونکه رگهای تو رو برید
گلوتو نهر کرد
من اسیر نبودم
گوشه گیر نبودم
من سفید نبود موهام
اینجوری پیر نبودم
یکی نگفت به اونکه سر به سر من میزاره
بچه یتیم زدن نداره، نداره، نداره
رفتی بی قرارم کردن
روی شتر سوارم کردن
از شتر زمین افتادم
هرچی که بود نثارم کردن
به کعبه نی دچارم کردن
نمیتونم از جام پاشم
شیرین زبون سابق باشم
اونکه زد لگد به پهلوم
هم قد چکمه های پاشم
بین اراذل و اوباشم
رنگم از رو رفته بابا، سوخته سر مو رفته
دندههای من یکی بیرون یکی تو رفته
شاه عالم آخه جاش بیرون کاخه
سرتو دیدم که آویزون روی شاخه
چی داره نیزهها که آغوش دختر نداره
بچه یتیم زدن نداره، نداره ، نداره
بردنم جای ناجور
مأجرم رو گرفتن با زور
گفتم اینو بابام داده
حولم دادن زنای مغرور
سیلی گرفته از چشمم نور
منو تند و تیز آوردن
خمیده و مریض آوردن
برای دخترت ریسمانو برای سر تو میز آوردن
داد میزدن کنیز آوردن
دل من کباب بود
دور سرت شراب بود
جلوی سفیر رو ما منع حجاب بود
سر من هزار بار، توی کوچه بازار
ریختن عمه مو زدن جلو سر علمدار
میدویدم پیاده پشت سپاه سواره
بچه یتیم زدن نداره، نداره، نداره
بابا حسین، بابا حسین، بابا حسین...
علی وصلیالله علیالباکین علیالحسین
حسین، حسین، حسین...
من مال اباعبدالله
دنبال اباعبدالله
قلبم مثل بیرق شده
اموال اباعبدالله
دنیا رو نمیخوام هرگز
منهای اباعبدالله
عشق متفاوت یعنی
آقای اباعبدالله
نفست رو بدم به جهان قلبم
با تو من حرف میزنم به زبان قلبم
ضربان، ضربان، ضربان قلبم
آه حسین، آه حسین، آه حسین
دلخواه اباعبدالله
مفتاح اباعبدالله
ما سرباز مهدی میشیم، از راه اباعبدالله
یا باب نجات الامه فی ارض اباعبدالله
از حال وهب میفهمم بیمرز اباعبدالله
آه حسین، آه حسین، آه حسین...
گذرم تا به در خانهات افتاد حسین
خانه آباد شدم خانهات آباد حسین
نظرات
نظری وجود ندارد !