خداحافظ تو عزیزتر ز جونم تو رفتی اسیری، منم غرق خونم شده شرمم از نگاته، حرم بی پناهه قرار بود کنارت باشم، روم سیاهه حسین من بی لشکر، تو بیپناه تو بیپناه تو روی تل، تو قتلگاه تو قتلگاه جان زهرا نیا جلو نیا جلو تا نبینی تو قاتلو میرم و غصم حرمه، بی عباس سَرمو میبُره ولی، چشمام بازه حسین حسین... ببین قد خمیدم، ببین مو سفیدم چرا تو خمیدی، امیر رشیدم خودم از روی تل، دیدم میبریدن گرگای بیابون، تنت رو دریدن حسین ای برادر، نفس بزن نفس بکش گرچه بی سر، نفس بزن نفس بکش من بی معجر، تو بی کفن تو بی کفن جون زینب، نفس بزن نفس بکش به خدا بدجور حرمو، غارت کردن به خدا خیلی به من و تو، بد کردن حسین... زدن نیزه تک تک، تنت شد مشبک جای چکمههاشون، رو سینت شده حک حسین کم دست و پا، بکش رو خاک بکش رو خاک گردن نکن، شدی هلاک اللهم عن سنان، لگد نزن به این دهان سر میبَره، گون کنم دوان دوان وسط گودالم و باغ گلریزونه سر تو از مرکب کی، آویزونه؟