از دل سنگین ما نقش تمنا میرود
2532
17
- ذاکر: احمد واعظی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: امام جواد (ع)
- مناسبت: شهادت امام جواد علیه السلام
- سال: 1400
صورت شیرین اگر از لوح خارا میرود
از دل سنگین ما نقش تمنا میرود
میرود مجنون به زور عشق بر گِرد جهان
آب دارد قدرت از سَرچشمه هر جا میرود
آب چون سیل و عدم دریا و ما رو خسیم
در رکاب سیل خار و خس به دریا میرود
مرگ را آلودگی کردهاست بَر ما ناگوار
نقرهی بیقَش در آتش بیمَهابا میرود
****
ای وجودت حیاط بخش وجود
سائل درگهت کرامت و جود
آیهی حشر سورهی نوری
به جوادالائمه مشهوری
خَلَف پاک مرتضیای تو
کوثر حضرت رضایی تو
پدرت گفته: نازنین پسرم
ای فدای تو مادر و پدرم
مظهر کامل امام رضا
آفتاب دل امام رضا
****
افتاده رو بام تنها بدنم
کُشتنم ولی سالمه تنم
مرغان هوا رو سَر مَنَند
سایه گستر پیکر مَنَند
وای از اونی که در کنار آب
تشنه کشتنش زیر آفتاب
روی خاک و خون میکِشیدنش
پیش بچههاش سر بریدنش
از هر طرفی نیرنگ زدند
با نیزه زدند با سنگ زدند
نه یه سایهبون نه یه همزبون
تنها و غریب تشنه داد جون
نه مرغ هوا نه کبوتری
نه پیرهن و سایهی سَری
با اسب اومدن روی پیکرش
تن روی زمین، بر نیزه سَرش
پیش دخترش، پیش خواهرش
زینب حزین، غرق شور و شین
فریاد میزد: ای وای حسین
****
این داغ تشنگی که مرا کردهاست آب
یا رَب چه کرده است به شش ماههی رباب
آه ای زمین خراب شو ای آسمان ببار
تیر سه شعبه و گلوی شیرخوار
آویز شد سَرش به روی شانهی پدر
لبخند بود بر لبش، از گریه تلختر
شش ماهه گفتم و جگرم سوخت بیشتر
پرواز کرد مرغ دلم رفت پشت در
آنجا که ضربهها به تن مادرم رسید
افتاد و گفت: فضه بیا محسنم پرید
فضه بیا که بال و پَرم درد میکند
از ضرب تازیانه سَرم درد میکند
****
میسوزونم اونی که مادرم رو زد
وای مادرم مادرم مادرم
****
اگر این است تأثیر شنیدن
شنیدن کی بُوَد مانند دیدن
از دل سنگین ما نقش تمنا میرود
میرود مجنون به زور عشق بر گِرد جهان
آب دارد قدرت از سَرچشمه هر جا میرود
آب چون سیل و عدم دریا و ما رو خسیم
در رکاب سیل خار و خس به دریا میرود
مرگ را آلودگی کردهاست بَر ما ناگوار
نقرهی بیقَش در آتش بیمَهابا میرود
****
ای وجودت حیاط بخش وجود
سائل درگهت کرامت و جود
آیهی حشر سورهی نوری
به جوادالائمه مشهوری
خَلَف پاک مرتضیای تو
کوثر حضرت رضایی تو
پدرت گفته: نازنین پسرم
ای فدای تو مادر و پدرم
مظهر کامل امام رضا
آفتاب دل امام رضا
****
افتاده رو بام تنها بدنم
کُشتنم ولی سالمه تنم
مرغان هوا رو سَر مَنَند
سایه گستر پیکر مَنَند
وای از اونی که در کنار آب
تشنه کشتنش زیر آفتاب
روی خاک و خون میکِشیدنش
پیش بچههاش سر بریدنش
از هر طرفی نیرنگ زدند
با نیزه زدند با سنگ زدند
نه یه سایهبون نه یه همزبون
تنها و غریب تشنه داد جون
نه مرغ هوا نه کبوتری
نه پیرهن و سایهی سَری
با اسب اومدن روی پیکرش
تن روی زمین، بر نیزه سَرش
پیش دخترش، پیش خواهرش
زینب حزین، غرق شور و شین
فریاد میزد: ای وای حسین
****
این داغ تشنگی که مرا کردهاست آب
یا رَب چه کرده است به شش ماههی رباب
آه ای زمین خراب شو ای آسمان ببار
تیر سه شعبه و گلوی شیرخوار
آویز شد سَرش به روی شانهی پدر
لبخند بود بر لبش، از گریه تلختر
شش ماهه گفتم و جگرم سوخت بیشتر
پرواز کرد مرغ دلم رفت پشت در
آنجا که ضربهها به تن مادرم رسید
افتاد و گفت: فضه بیا محسنم پرید
فضه بیا که بال و پَرم درد میکند
از ضرب تازیانه سَرم درد میکند
****
میسوزونم اونی که مادرم رو زد
وای مادرم مادرم مادرم
****
اگر این است تأثیر شنیدن
شنیدن کی بُوَد مانند دیدن
نظرات
نظری وجود ندارد !