(من باقِرُ العِلمِ پِیغَمبَرَم از نسلِ زهرا گلِ حیدرم)۲ از کودکی قلبِ من خون شده میسوزد از داغِ غم پِیکَرَم هنوز یادمه که هر خیمهای غرقِ شور و نوا بود هنوز یادمه پُر از درد و غَم، هر طرف کربلا بود (هنوز یادمه که از تشنگی کُنجِِ هر لَب، تَرَک خورد هنوز یادمه که حتی عَقیله زِ دشمن کُتَک خورد)۲ هنوز یادمه، هنوز یادمه ... ***** غمگین و غَمدیده و افسردهام از جورِ پاییز پژمردهام (بر گردنِ من ردِ سلسلهست بر شانه کوهِ بَلا بُردهام)۲ هنوز یادمه از آن لحظهای که عمو تشنه جان داد هنوز یادمه دو دستِ علمدارِ ما از تَن اُفتاد هنوز یادمه به دنبالِ طفلانِ زهرا دویدم هنوز یادمه (که از گوشها گوشواره کشیدند)۲ هنوز یادمه، هنوز یادمه ... ***** (دریایِ طوفانیام کردهاند غرقِ پریشانیام کردهاند)۲ در کوفه همراهِ اَهلِ حَرَم با عمه زندانیام کردهاند هنوز یادمه که صحرا پر از نغمهیِ طَبل و نِی بود هنوز یادمه (سَرِ جَدِ مظلومِ من رویِ نِی بود)۲ هنوز یادمه که از هر طرف دِشنه بر کَف رسیدند هنوز یادمه سَرِ اَطهَرَش از قَفا میبُریدند هنوز یادمه، هنوز یادمه ....