عاقبت آه کشیدم نفس آخر را نفس سوختهی خاطرهای پرپر را روضهخوانی مرا گرم نمودی، ای زهر روضهی آن همه گُل، آن همه نیلوفر را آخرین حلقهی شبهای محرم هستم شکر ای زهر، ندیدم سحری دیگر را باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده باورم نیست تماشای تن بیسر را خودم دیدم، خودم دیدم باورم نیست غروب و حرم و آتش را