یا کریم العفو! «یا غفار»هایم را ببین بیحیایم! توبه و تکرارهایم را ببین آنقدر غرق گناهم که بُریدم از خودم بندهای آشفتهام، رفتارهایم را ببین نیمهی شب هیچکس در را به رویم وا نکرد بیکس و بیسرپناهم، بارهایم را ببین مُشت خاکی هم ندارم تا بریزم بر سرم مُشت میکوبم به در، اصرارهایم را ببین هرکجا گفتی نرو رفتم، ضرر کردم خدا نادمم ... چوبم نزن، اقرارهایم را ببین من به درد تو نخوردم بر سرم دادی بزن لطف کن یکبار هم آزارهایم را ببین جان آقای خراسان، بیخیال من نشو از خودت طردم نکن، انکارهایم را ببین جُرم من را محو کرد آئینهکاری حَرم باز آلوده شدم، زنگارهایم را ببین یاعلی، جانی که دارم را بگیرش در نجف جان من «یا حیدر کرار»هایم را ببین فاطمه با روزهداران تا میآید کربلا؛ شاه میگوید بیا زوارهایم را ببین دختر او در خرابه گفت بابا از طبق؛ پای پَر از آبله با خارهایم را ببین تار میدیدم ولی من را کسی راهم نبرد درد دل با سایهی دیوارهایم را ببین نصف شالیزارِ مویم سوخته در شعلهها نصف خونآلود شالیزارهایم را ببین آنکه سر از تو بُریده، حرف من را هم بُرید من زبانم گیر دارد! کارهایم را ببین