ای خدا امشب مرا از مستیِ دنیا بگیر سر به زیرم کن، سرم را از کَرم بالا بگیر روسیاهم در دلِ شب، راه را گم کردهام مثل نوری در دل تاریکِ من مأوا بگیر قطرهی اشکم چو دُر، به چشم صیّاد آمده قطرهای ناچیز را از ساحل دریا بگیر من شدم تنها، رفیقان هم فقط دورم زدند باز هم دنبال کارم را خودت تنها بگیر طفل، بد باشد فقط مادر به دردش میخورد پس سراغم را دگر از مادرم زهرا بگیر تا که گفتم میشود امشب پناه من شوی؟ زود گفتی میشود، یک إذن از مولا بگیر دستِ خالی، کربلا میخواهم امشب یا حسین دست من را در کنار مرقد سقّا بگیر من فدای آن که عباسش میان علقمه گفت جایم، معجری روی سرِ زنها بگیر من شدم غارت ولی دنبال آن پیراهناند چشم زینب را برادر، از همین حالا بگیر