اول دفتر گریه نوشته از سرِ گریه برای مرهم زخمات رسیده لشکر گریه با گریه معتکف مُحرم شدم مستمع محتشم شدم دخیل شال و علم شدم سیل اشکی که به راه افتاده میره با سینهزنی تو جاده از نجف تا کربلا با پای پیاده (رحمة الله به عشاق ابی عبدالله)۳ گریه عروج الی اللهاست گریه سفارش زهراست گریهی خالص نوکر مزهی تربت اعلاست با گریه چایی روضه دم میکشه سینهزنش علم میکشه خودش رو تا حرم میکشه ذکر تسبیح عاشقا آهه ستون خیمهها تکیهگاهه عاقبت به خیری فقط توی این راهه (رحمة الله به عشاق ابی عبدالله)۳