هر زمان قافلۀ عشق به‌راه افتاده

هر زمان قافلۀ عشق به‌راه افتاده

[ ابوذر بیوکافی ]
هر زمان قافله‌ی عشق به‌راه افتاده
لرزه در هیمنه قوم گناه افتاده 

هر زمان ذکر علی بر لب ما می‌جوشد 
در رگ غیرت ما خون خدا می‌جوشد 

نام ما چیست؛ مسلمان ابی عبدالله 
تا ابد دست به دامان ابی عبدالله

ظلم برچیده شد از شور ابی عبدالله
شب ما روز شد از نور ابی عبدالله

ما از همین نور به وادی حضور آمده‌ایم
به صف لشکر اصحاب ظهور آمده‌ایم

آی ابلیس بتر از غضب لشکر ما
و بترس از دم ویران‌گر «یا حیدر» ما

لشکر عشق علی لشکر ایرانی‌هاست
راه ما راه سلیمان و سلیمانی‌هاست

ما که قربانیِ عشقیم چو اسماعیلیم
ما در انگیزه‌ی نابودی اسرائیلیم

راه ما راه حرم راه مُحرم باشد
غزه امروز فقط خط مقدم باشد

و در این لانه‌ی زنبور که دود افتاده
لرزه بر پیکره‌یِ قوم یهود افتاده

مرگ بر راه شما رسم شما ناخوش‌ها
مرگ بر ریشه و اندیشه‌ی کودک‌کُش‌ها

حرمله‌، حرمله‌ امروز شمایید شما
که در اندیشه‌ی تسخیر خدایید خدا

می‌زند آتش اگر باز به خاکسترتان
صاعقه، صاعقه می‌کوبد اگر بر سرتان

شوکت حیدری ماست که برپا شده است
محشِ آخر دنیاست که برپا شده است

کار نابودی‌تان اِذن ولی می‌خواهد
نعره‌یِ حیدری سید علی می‌خواهد

نظرات

ماشاالله