
وقتی از یار جدایی، بلا میآید مرگ فوراً به سراغ دل ما میآید نیمهشب حال دلم حال خوشی بود که نیست تا گناه است مگر حال بکاء میآید؟ من همانم که بدی کرده به صاحبخانه ولی از عجز به دنبال عطا میآید وای اگر در بزنم، در نگشاید به من وای اگر باز بگویند کجا میآید؟ منِ سرخورده زدم سر به همه اِلّا او او کریم است و به دنبال گدا میآید بندهی نفس شدم، باز چه مغرورم کرد فقط از دست من انگار جفا میآید خلوتم غرق گناه است، حیا کردم؟ نه آه، بر صورت عشاق حیا میآید دست من را که گرفتند همانجا دیدم باز هم بوی مزار شهدا میآید میشود باز تمام گرههای هر کس که دَمِ پنجره فولاد رضا میآید هر شب جمعه حسین است مجیر دل ما چون که مادر حرم کربوبلا میآید مادری دردِ کمر داشت میان گودال زینب از خیمه سراسیمه چرا میآید؟ * * * * (دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشتهست گنهکار نیاید)