قرص است قلب مرتضی اما به زهرا یعنی که تکیه میدهد مولا به زهرا حتی خدا محوِ تَجَلّیِ خانهی اوست هرشب که جلوه میکند زهرا به زهرا جایی که ختمُ الانبیا خَم میکند پشت باید که ما سجده کنیم آنجا به زهرا تا قُرب راهی نیست وقتی فاطمه هست باید توسلها کند بابا به زهرا هرکس به راهی رفت اما ما نرفتیم مارا که بخشیدند در دنیا به زهرا باور نخواهم کرد حتی لحظهای، حق ما را به دوزخ میبرد؟ حاشا به زهرا رویش گرفت و خانه تاریک است افسوس این خانه روشن بود با مهتابِ زهرا ***** ای فدایت همهی دار و ندارم زهرا بنگر نیست کسی جز تو کنارم زهرا استخوانی به گلو گرچه برایم مانده غربتم بیشتر از هر چه تو را رنجانده صبر کارم شده ،هرچند برانگیختهام در دل بستری و سخت بهم ریختهام کاش تاریخ از این واقعهاش رد میشد غربتم باعث آن شد که نباید میشد بر زمین بودی و دستان مرا میبستند آن جماعت که به حرمتشکنی هم دستند به تلافیِ اُحُد صید به صیاد رسید بازهم شکر خدا فضه به فریاد رسید ***** دارم میمیرم چشماتو وا کن اشکای حیدر و تماشا کن با اونی که تنهاترین مرده مثل همیشه مهربون تا کن میمیره حسن، یکم حرف بزن بوی دود مشامت رو پر کرده سخته میدونم بمون پیش ما، وصیت چرا؟ خداحافظی با اشاره نمیشه بمون مهربونم آبروی فلک و افلاکی گلم غسل نمیخوای تویی که پاکی گلم لرزههای بدنت داره میگه فردا این موقع زیر خاکی گلم