
فاطمه جلوهی باقی ازل تا ابد است آی مردم، به خدای احد، او هم احد است قامت سرو خودش را به علی داد و خمید راز زیبایی دریا به همین جزر و مد است از غذای حسنِینش زد و بخشید به ما مادر ما به خدا مادریاش را بلد است به فدک کار ندارد، هدفش نام علیست نکند فکر کنی در طلب یک سند است گر علی پیکر یک عَبدُوَد انداخت به خاک پشت در فاطمه درگیر چهل عَبدُوَد است لال باد آنکه از او شاهد حرفش را خواست آنچه صادر بشود از لب او مستند است نبی از خانهی او دست به سینه میرفت تو ببین خانهی زهرا شرفش تا چه حد است شأنی از تربت ارباب فراتر دارد خاکِ آن چادرِ خاکی که به زیر لگد است بین دیوار و در خانه چه آمد به سرش مدد از فضّه گرفت آنکه به عالم مدد است (مدد از فضّه گرفتم که مرا راه بَرَد یک قدم بُرد ولی دست به دیوار گرفت) * * * * من قطرهی ناچیزم و دریا زهرا اُمّید من است در دو دنیا زهرا گیرند اگر نوار قلبم روزی گوید ضربان قلب من یا زهرا