من کی‌ام، جانِ جهان، ممدوحه‌ی جان آفرینم

من کی‌ام، جانِ جهان، ممدوحه‌ی جان آفرینم

[ محمدحسین پویانفر ]
من کی‌ام، جانِ جهان، ممدوحه‌ی جان آفرینم
مادر توحید، بانوی سماوات و زمینم 

شمع جمعِ پنج تن، هم‌سنگرِ حبل المتینم 
وجه ربّ العالمین، جانِ ولایت، رکنِ دینم

کوثر و تطهیر و قدر و هل اَتی و یا و سینم 
من کی‌ام، زهرای اطهر، دُختِ ختم المرسلینم

کشتی توحید را سکان منم، لنگر منم من
خواجه‌ی لولاک را دختر منم، مادر منم من

چارده معصوم را گردون منم، محور منم من
مؤمنون من، قدر من، طاها منم، کوثر منم من

گوهرِ عین‌الحیاتم، اختر حق الیقینم 
من کی‌ام، زهرای اطهر، دُختِ ختم المرسلینم

نخل سرسبز ولایت اعتدال از من گرفته 
صبر و ایثار و فداکاری کمال از من گرفته 

مریم عذرا بدان پاکی مدال از من گرفته 
خانه‌ی شیر خدا مَجد و جلال از من گرفته

خشت خشتِ آن شده محو دعای دلنشینم 
من کی‌ام، زهرای اطهر، دُختِ ختم المرسلینم

من کی‌ام، امُّ الولا، امُّ النبی، امُّ الکتابم 
من کی‌ام، صومم، صلاتم، عصمتم، نورم، حجابم 

من کی‌ام، بیتِ امیرالمؤمنین را آفتابم
برترین شخصیت عالَم کند مادر خطابم 

برترین مولای خلقت خوانده یار و همنشینم 
من کی‌ام، زهرای اطهر، دُختِ ختم المرسلینم

مادری دارم که ذات حق فرستاده سلامش 
شوهری دارم که پیغمبر بوَد غرقه‌ی نامش

دختری دارم که نور وحی خیزد از از کلامش
فضّه‌ای دارم که گیرد مامِ عیسی احترامش 

شعیه‌ای دارم که خود یارش به روز واپسینم 
من کی‌ام، زهرای اطهر، دُختِ ختم المرسلینم

دست خالق آفرینش زِ نورم آفریده 
مصطفی بوی بهشت از سینه‌ی پاکم شنیده 

مرتضی روی خدا را در رخم پیوسته دیده 
آفتاب از خاک پای فضّه‌ام گل بوسه چیده

آسمان یازده خورشید بی‌مثل و قرینم 
من کی‌ام، زهرای اطهر، دُختِ ختم المرسلینم

دامنی دارم که ثارالله را می‌پروراند 
مصحفی دارم مانند کتاب‌الله ماند 

حجره‌ای دارم که حتی کعبه آن را کعبه خوانده 
منطقی دارم که فریاد علی را می‌رساند 

این من و این مسجد و این خطبه‌های آتشینم 
من کی‌ام، زهرای اطهر، دُختِ ختم المرسلینم

هر دو بخشیدم با اخلاص، صدق و پاکیِ دل 
من گلوبند و علی انگشتر خود را به سائل

انَّما و هَل اتی در شأن ما گردیده نازل 
من، امیرالمؤمنین هر دو اولی الامریم کامل

آری آری او زهرا، من امیرالمؤمنینم 
من کی‌ام، زهرای اطهر، دُختِ ختم المرسلینم

کیستم من، نور قرآن، نه بگو قرآنِ نورم
فاطمه، ممدوحه‌ی تورات و انجیل و زبورم 

می‌رود بر عرش اعلا نور عصمت از تنورم 
در زمین گویند انسان، در سما خوانند نورم

نه از اینم، نه از آنم بلکه فوق آن و اینم 
من کی‌ام، زهرای اطهر، دُختِ ختم المرسلینم

آسمان محو من است و محو اولادم همواره
می‌درخشد در زمین ذرّیه‌ام همچون ستاره 

چشم پاکان را بُوَد بر روی اولادم نظاره
گر چه پنهان است قدرم بیشتر از یک هزاره

زنده‌تر، پاینده‌تر از آسمان و از زمینم
من کی‌ام، زهرای اطهر، دُختِ ختم المرسلینم

من به روی خلق در از نور داور باز کردم 
من به خنده عقده از قلب پیمبر باز کردم 

من طناب خصم را از دست حیدر باز کردم
من به امر رهبرم بر قاتلم در باز کردم

من تنِ تنها، طرفدار امیرِ مرسلینم 
من کی‌ام، زهرای اطهر، دُختِ ختم المرسلینم

لاله‌ای بودم که دائم بود نیش خار با من 
کس نمی‌‌داند چه کرده شعله‌های نار با من

من نمی‌گویم چه شد بین درودیوار با من
محسنم داند چه کرده ضربه‌ی مسمار با من 

نخل میثم گشته فریاد دل اندوهگینم 
من کی‌ام، زهرای اطهر، دُختِ ختم المرسلینم

***

خانه را بر سرم از داغِ خود آوار مکن
جارو از فضّه مگیر، آب شدی کار مکن 

تب نکن، لرزه نکن، خوب شو و خواب برو
لب مگز، حرف بزن، درد خود انکار مکن 

نان نپز، خاک مگیر، آرد مکن، را مَرو
بسترت جمع مکن، کار به اصرار مکن 

به خود از درد مپیچ، آب نشو، چهره نگیر
بغلی باز کن و حال حسن زار مکن 

نفسی آب بنوش، آه مکش، سرفه مکن
زخم خود تازه مکن، مقنعه خونبار مکن 

نفسم حبس نمان، آینه‌ام خورد مشو 
قسمتم خنده‌ی نامردمِ بیعار مکن 

حرف تابوت نزن، باز وصیت ننویس 
یاد محسن نکن و بر جگرم خار مکن

گفتمت فاصله گیر، آتش و بغض و لگد است
حرفی از من نزن و تکیه به دیوار مکن

گفتم ای در مَشکَن، شعله نزن، سینه نسوز
زخم، مسمار مزن آه که مسمار مکن 

بقچه را باز مکن، باز کفن را مشمار 
صحبت از غسل تن و نیمه شبِ تار مکن

دست لرزان و نخ و سوزن و چشمِ تارت 
آه ای یار مکن، یار مکن، یار مکن 

پیرُهن را بسپار و غم گودال نخور 
زینبت را نشکن، صحبت دیدار مکن

زینبت زار زند، دشنه نزن، تیغ مَبُر
پیرهن را مَکِش و زخم تلنبار مکن

جرعه‌ای آب، لبش خشک، تنش پامال است
نیزه‌ها را مَشِکَن این همه نِیزار مکن 

شمر برگرد، گلو را سه نفر بوسیدند
خنجرت بی‌اثر است، این همه اصرار مکن

***

یادش به خیر موی تو را شانه می‌زدم 
افتاده دست شمر همه خاطرات من

***

صنوبری خمیده خدانگهدارت
خوشی زِ عمر ندیده خدانگهدارت

قرار بعدی ما ظهر روز عاشورا 
کنار رأسِ بریده، خدانگهدارت

پربازدید ترین مداحی شعر مدح محمدحسین پویانفر محرم و صفر حضرت زهرا (س)

پربازدید ترین مداحی شعر مدح محرم و صفر حضرت زهرا (س)

محبوب ترین مداحی محرم و صفر حضرت زهرا (س)

محبوب ترین مداحی محمدحسین پویانفر

نظرات