من کیام؟! جان جهان؛ ممدوحهی جانآفرینم مادر توحید و بانوی سماوات و زمینم شمع جمع پنجتن؛ همسنگر حبلالمتینم وجه ربّالعالمین؛ جان ولایت؛ رکن دینم کوثر و تطهیر و قدر و هَلْ أَتَیٰ و یا و سینم من کیام؟! زهرای اطهر؛ دخت ختمالمرسلینم کشتی توحید را سکّان منم؛ لنگر، منم من خواجهی لولاک را دختر منم، مادر، منم من چاردهمعصوم را گردون منم؛ محور، منم من مؤمنون، من؛ قدر، من؛ طاها منم؛ کوثر، منم من گوهر عینالحیاتم؛ اختر برج یقینم من کیام؟! زهرای اطهر؛ دخت ختمالمرسلینم نخل سرسبز ولایت، اعتدال از من گرفته صبر و ایثار و فداکاری، کمال از من گرفته مریم عذرا بدان پاکی، مدال از من گرفته خانهی شیر خدا، مجد و جلال از من گرفته خشتخشت آن شده محو دعای دلنشینم من کیام؟! زهرای اطهر؛ دخت ختمالمرسلینم من کیام؟! اُمّ الولا؛ اُمّ النّبی؛ اُمّ الکتابم من کیام؟! صومم؛ صلاتم؛ عصمتم؛ نورم؛ حجابم من کیام؟! بیت امیرالمؤمنین را آفتابم اوّلین شخصیّت عالم، کند مادر خطابم برترین مولای عالم، خوانده یار و همنشینم من کیام؟! زهرای اطهر؛ دخت ختمالمرسلینم مادری دارم که ذات حق فرستاده سلامش شوهری دارم که پیغمبر بُود محو جمالش دختری دارم که نور وحی خیزد از کلامش فضّهای دارم که گیرد مام عیسی احترامش شیعهای دارم که خود یارش به روز واپسینم من کیام؟! زهرای اطهر؛ دخت ختمالمرسلینم دامنی دارم که ثارالله را میپروراند مصحفی دارم که مانند کتابالله ماند حجرهای دارم که حتّی کعبه آنرا کعبه خواند منطقی دارم که فریاد علی را میرساند این من و این مسجد و این خطبههای آتشینم من کیام؟! زهرای اطهر؛ دخت ختمالمرسلینم هردو بخشیدیم با اخلاص و صدق و پاکی دل من، گلوبند و علی، انگشتر خود را به سائل إنّما و هَلْ أَتَیٰ در شأن ما گردید نازل من، امیرالمؤمنین، هردو اولوالْاَمْریم کامل آری آری، اوست زهرا؛ من، امیرالمؤمنینم من کیام؟! زهرای اطهر؛ دخت ختمالمرسلینم من به روی خلق، در از نور داور باز کردم من به خنده، عقده از قلب پیمبر باز کردم من طناب خصم را از دست حیدر باز کردم من به امر رهبرم بر قاتلم، در باز کردم من تن تنها، طرفدار امیرالمؤمنینم من کیام؟! زهرای اطهر؛ دخت ختمالمرسلینم