عبداللهم عمو خونم نثار تو من آمدم دهم جانم کنار تو بنگر که دست من افتاده از بدن عمو حسین من، عمو حسین من جا مانده بودم از عشاق راه تو کشته شدم کنون پیش نگاه تو از غم رها شدم من هم فدا شدم عمو حسین من، عمو حسین من این نیزهها چرا خورده به پیکرت؟ گرگان دریدهاند این جسم اطهرت خونینبدن تویی، صدپارهتن تویی عمو حسین من، عمو حسین من