شان نام تو به روی لب من بردن نیست
تو سلیمان و من آن مور محقر بودم
لقمه نانی بده تا مزه بگیرد دهنم
آتشم زن که چنان شعلهی منبر باشد
بیمحلّی بکنی، شِکوه کنم داد زنم
چون نَهَم ظرفیت جور و نه قنبر دارم
پربازدید ترین مداحی شعر روضه حیدر خمسه محرم و صفر امام حسین (ع)