سر سفره به غذا که نظرش می‌افتاد

سر سفره به غذا که نظرش می‌افتاد

[ حیدر خمسه ]
سر سفره به غذا که نظرش می‌افتاد
فکر اطفال گرسنه به سرش می‌افتاد

شیرخواره بغل تازه عروسی می‌دید
یاد لالایی رباب و پسرش می‌افتاد

گوسفندی جلویش ضبح شد و رفت از حال 

گله می‌کرد ز چشم بد بازاری ها
سر بازار همین که گذرش می‌افتاد

این چهل سال فقط سینه زد و گفت حسین
یاد گودال فقط سینه زد و گفت حسین

یاد روزی که ز خیمه نگران زد بیرون
با عصا گریه کنان سینه زنان زد بیرون

بی‌رمق جانب گودال نظر می‌انداخت
دید با یک سر آشفته سنان زد بیرون

از تن شاه لباس عربی را بردند
نیزه از هر طرف پیکر آن زد بیرون

چادر فاطمه را هم به خدا خونی کرد
خون آن هنجر خشکیده چنان زد بیرون

دور ناموس خدا حلقه نامحرم بود
خواست کاری بکند حیف که فرصت کم بود

آن طرف چشم نوامیس به دستانش بود
این طرف بر روی دستش گرهی محکم بود

پربازدید ترین شعر روضه حیدر خمسه محرم و صفر امام حسین (ع)

پربازدید ترین شعر روضه محرم و صفر امام حسین (ع)

محبوب ترین محرم و صفر امام حسین (ع)

محبوب ترین حیدر خمسه

نظرات