روی دوشم کولهباری از گناه آوردهام لحظههای با تو بودن را تباه آوردهام دیده را نادیده گیر ای ابر پُررحمت ببار بعد عمری در کویرِ دل گیاه آوردهام گوشهی چشمی برای بندهی مسکین بس است اینهمه مسکین برای یک نگاه آوردهام با تمام جُرم و عصیان خوب میدانی که من پیش کوه بخشش تو پَرِّ کاه آوردهام