دین خدا را جاودان با صبر کردم

دین خدا را جاودان با صبر کردم

[ حاج سعید حدادیان ]
دینِ خدا را جاودان با صبر کردم 
صبرِ خدا شد جلوه‌گر تا صبر کردم 
گر با همه ظلم و جفاها صبر کردم 
طبقِ وصیت‌های طاها صبر کردم 

دیدم شکستید از جفا بال و پرم را 
دیدم میان آتش و خون همسرم را 
دیدم سرشک جانگداز دخترم را 
در اوجِ قدرت بودم امّا صبر کردم 

من قهرمانِ خیبر و بدر و حنینم 
با ضربتی افضل ز خلق عالمینم 
دیدم که نیلی گشته روی نور عینم 
اما ندیدم محسنم را صبر کردم 
 
اینجا دگر شیرِ خدا را صبر هرگز 
اینجا و تن دادن به زور و جبر هرگز 
در حقِ زهرا قصدِ نبش قبر هرگز 
نامردمان بس بود هر جا صبر کردم 

دیشب که ماهم میهمان آسمان شد 
رفت و به پشت ابرها کم کم نهان شد 
دیشب که زهرا با پدر هم آشیان شد 
عمقِ جنایات شما بر من عیان شد 
دیدم شدم تنهای تنها صبر کردم

نظرات