خیال نمیکردم که از تو اکبر انقدر ریزد

خیال نمیکردم که از تو اکبر انقدر ریزد

[ حیدر خمسه ]
دگر بر چهره‌ی ماهت، قمر بودن نمی‌آید
به من انگار بابا جان، پدر بودن نمی‌آید
خیالش هم نمی‌کردم، که از تو انقدر ریزد
به قد و قامت تو مختصر بودن نمی‌آید

مگر به تو نگفتم نیا به دنبالم
میان کوچه دویدن به تو نمی‌آید
تلاش کن دو چشمی مرا نگاه کنی
چنین ندیدن و دیدن به تو نمی‌آید
یارالی ننه...

نظرات