
دگر بر چهرهی ماهت، قمر بودن نمیآید به من انگار بابا جان، پدر بودن نمیآید خیالش هم نمیکردم، که از تو انقدر ریزد به قد و قامت تو مختصر بودن نمیآید مگر به تو نگفتم نیا به دنبالم میان کوچه دویدن به تو نمیآید تلاش کن دو چشمی مرا نگاه کنی چنین ندیدن و دیدن به تو نمیآید یارالی ننه...