
تیغ عباس است شمشیر خدا ۲ دست عباس است چون مشکل گشا ۲ روی بازویش که جنسش آهنیست ۲ خالکوبی لا فتا الا علی ۲ شب بود هر شام خاله او نهان ۲ خاله او مرکز به پرگار جهان ۲ لعل لبهایش چو ایزد آفرید ۲ آسمان ها و زمین آمد پدید ۲ برق چشمش کوه را چون خار کرد۲ ماه را شرمنده در افلاک کرد ابروی پیوستهاش محراب دل ۲ دل غلامو او بود ارباب دل۲ طرهی گیسوی او شهلا بود۲ پرخمو پر موج چون دریا بود۲ خشم او چون خشم حیدر بی مثال ۲ در کنارش رحمت و لطف و کمال۲ قره تمثالش خدا ترسیم کرد ایزدش عشق و ادب تعمیم کرد ای که سقایی خدا داده تو را ۲ حسن و والایی خدا داده تو را ۲ ای پناهو یاور درماندگان ۲ ای ابلفضل ای امید تشنهگان۲ آب بی معناست بی دستان تو۲ مشک شرمندهاست از چشمان تو۲ تشنگی معنا شده بر کام تو بر وفا داری سبب شد نام تو کام دل با دست خود سیراب کن ساقیا مشک دلم را آب کن ۲