یل دریادل، یا ابوفاضل پیره قلبم به گیسوی علمدار نفسم، عشقم، جهت قبلهام تقریباً سمت ابروی علمدار ***** چقدر شیرین سخن، داداش حقیقتاً بیخود نیست که میگن، قمر قمر قمر تا شمشیر میزنه، شبیه حسنه حسن ماه منه، قمر قمر قمر میگه یالا که جیگر داره تیغی که ارث از حیدر داره کاری کرده ابنسعد بگه لطفاً عباس دست برداره ابوفاضل یا اباالفضل... ***** زور بازوش و خم ابروشُ خود ارباب جلوش غرق تماشاست میزنه لبخند، با همین ترفند عاقل رو دیوونهاش میکنه عباس تو رو نمیدونم، منم الان علقمهام دارم داد میزنم، قمر قمر قمر خمار ساقیام، یا ایهاالعزیز بازم برام بریز قمر قمر قمر قمری اما رو زمینی بَه چه علمدار مهجبینی ادب تو زبانزد شده دست پروردهی امالبنینی ابوفاضل یا اباالفضل... ***** طبع من گُل کرد، شاعرت هول کرد نمیدونه دیگه چی بنویسه؟ حال ما ترسه، عرق شرمه میریزه روی دفترم که خیسه عسل میریزه از لبات حرف میزنی تو دنیای منی، قمر قمر قمر هم آقایی خودت، هم آقازادهای تو فوق العادهای، قمر قمر قمر نسب اندر نسب غلامم مست مست مستِ آقامم اگه باده از کسی جز تو خوردم آقاجون باشه حرامم