با تموم دنیا قهرم بابا انگشتنمای شهرم بابا سامون ندارم منو یه جور زد جون ندارم بگو هنوز خندهم قشنگه آخه دیگه دندون ندارم زد یه جور منو که نفسم بند اومد بابا رو تنمه جای نیزهها دارم میمیرم لکنتو ببین یه دفعه میخوام بابا بگم سه دفعه باید نفس بگیرم بسه برام ببین مثل پیرزنهام زدن که درنیاد صدام ولی من بابامو میخوام لحظه لحظههام از غم لبریزه هنوزم از گوشم خون میریزه اونی که مسته منو زده از قصد نشسته یه جوری درد دارم که عمّه میگه شاید دندهت شکسته تا میشد منو زدنم و خوب ببین بابا بدنمو مثل مادرت کبوده همش این بلایی که سر من و عمّه اومده زیر سر قوم یهوده همش تاره چشام، عوض شده نوازشام خستهام از کوفه و شام، ولی من بابامو میخوام من که قبل گودال رفتم از حال شنیدم از عمّه که شدی پامال ای غم کشیده بگو رگاتو کی بریده؟ بگو چرا عمّه شکسته مگه توی مقتل چی دیده؟ زد یه جور تو رو که غمم از خاطرم بره الهی که دخترت الان بمیره برات من چشام اگه میبینی کمسو شده بابا نخوری غصّه فدای چشات چی بود که ریخت روی سرت پیش رباب؟ انشاءالله که بوده گلاب همش منو کشید شبیه وحشیا همش میگم بابا شمرو نبخشیا سرت رو میبُرید شبیه وحشیا همش میگم بابا شمرو نبخشیا