ای زائر حسین به او احترام کن

ای زائر حسین به او احترام کن

[ حاج حسین سازور ]
ای زائرِ حسین به او احترام کن 
پای برهنه حجِ خودت را تمام کن 

بین نجف به سیّده زینب سلام کن 
ایوان طلا نمایشِ ایوانِ زینب است

در وقت رَزم واژه‌ی او مثل خنجر است
از هرچه تیر و نیزه و شمشیر بهتر است

زینبی که زینبِ کرّارِ حیدر است
نامِ علی مِدالِ محبّانِ زینب است

هنگام خطبه‌خوانی او آفِتاب شد
دنیا به ترک کردنِ ظلمت مُجاب شد

کاخ یزید روی سر او خراب شد
شامِ سیاه عرصه‌ی جولانِ زینب است

در کوچه‌های کوفه دلِ مضطرش شکست
در زیرِ دست و پای اَراذل پَرش شکست 

نزدیک خانه‌ی پدر او سرش شکست 
تا روز حشر شیعه پریشانِ زینب است

بزم شراب بود و دل قرص ماه ریخت
خاکستری که روی سری بی گناه ریخت

با چوب خیزران زد و دندان شاه ریخت
این‌ چو‌ب‌خورده، قاری قرآن زینب است

چوبی به لبت، نشسته دیدم
دندان تو را، شکسته دیدم

چشمان تو را، پر آب دیدم
دور سـر تو، شراب دیدم

نظرات