ای بزرگِ همه، نوزاد اباعبدالله وارث غیرت اجداد اباعبدالله حضرت محسن اولاد اباعبدالله با تو حاجت به همه داده اباعبدالله پر قنداقهی تو بال و پر نوکرهاست چون عمو روضهی تو چارهی ما مضطرهاست شب هفتم چقدَر مثل شب تاسوعاست هر چه خواهید بگیرید شبِ معجزههاست یارمان بابحوائج شده، حاجات رواست کرمش شامل عالم شده از بس آقاست این طبیبی که کند درد دوا نشنیده غالباً بیشتر از خواهشمان بخشیده کیستی ای همهی صاحب نفسان نوکر تو؟ ای بزرگان همه زانو زده در محضر تو رو زده آبروی عالم امکان سر تو شیر سرخ عربستان شده آب آور تو ابر و باد و مه و خورشید و فلک حیرانت اکبر و قاسم و عباس بلا گردانت شد گرفتار تو هر بنده گرفتار نگشت در دو عالم به کسی جز تو بدهکار نگشت دست و دل باز چرا عمر تو بسیار نگشت وای بر حال زمین دور تو یک بار نگشت در تو دیدم کرمِ ارثی این سلسله را ترسم این است شفاعت بکنی حرمله را چیست جرمت که گرفتند ز چشمان تو خواب؟ چیست جرمت که شده سهم تو اینگونه عذاب؟ عرشیان مویه کنان گشته فلک خانه خراب کم تلظّی بنما ای نوهی مادر آب تو غمانگیزترین روضهی عاشورایی سند محکم مظلومیت بابایی فاطمه ناله زد و عرش درآمد آهش پدری تیر کشید از گلوی نوزادش آمده پشت در و مادر و فضّه یادش یک نفر نیست در اینجا برسد بر دادش پدری خسته و شرم و قد همچون دالش مانده کم حرمله هم گریه کند بر حالش گل نشکفته و پرپر شده، ای وای رباب ذکر یک عرش سراسر شده، ای وای رباب قد ارباب چو مادر شده، ای وای رباب خاک، گهوارهی اصغر شده، ای وای رباب مانده کم جان دهد از دل نگرانی پدرش چشم سرنیزه بود آب به دنبال سرش *** گریه نکن رباب، عروس مادرم گریه نکن رباب، منم یه مادرم انشاالله بارون میباره عمو رفته آب بیاره به همه رو زدم امّا چه کنم خندیدند خواستم آب بگیرم، پسرم را کشتند بس کن رباب نیمهای از شب گذشته است دیگر بخواب، نیمهای از شب گذشته است کم خیره شو به نیزه علی را نشان نده گهواره نیست دست خودت را تکان نده با دستهای بسته نزن چنگ بر رُخت با ناخن شکسته نزن چنگ بر رُخت بس کن رباب، حرمله بیدار میشود اینجا دوباره حلقهی انزار میشود ترسم که نیزهدار کمی جابجا شود از روی نیزه رأس عزیزت رها شود یک شب ندیدهایم که با غم نیامده حتّی هنوز زخم گلو، هم، نیامده پیراهنی که تازه خریدی نشان نده گهواره نیست دست خودت را تکان نده گر چه امید چشم ترت ناامید شد بس کن رباب یک شبه مویت سفید شد یا مظلوم، حسین، ای حسین دست و پای دل من میبندی دست و پا میزنی و میخندی