پروانه صفت چشم به او دوخته بودم

پروانه صفت چشم به او دوخته بودم

[ محمدحسین پویانفر ]
وقتی که خبردار شدم، سوخته بودم
خاکسترِ جسمم به سرِ شمع فروریخت
این بود وفایی که من آموخته بودم

گریه نکن رباب، عروسِ مادرم ...
گریه نکن رباب، منم یه مادرم ...

ایشالا بارون می‌باره، عمو رفته آب بیاره ...

پیداست از رخِ آشفته‌ی رباب
بعد از حسین، خانه‌ی شادی شود، خراب

ای عهده‌دارِ مردمِ بی‌دست و پا

نظرات