راه گم کرده ام و زار شدم، برگشتم دور از این خانه گرفتار شدم، برگشتم آن قدر دور گناهان کبیره گشتم عاقبت عاصی و بیمار شدم، برگشتم گفته بودی که نرو، عزت عالم اینجاست رفتم و پیش همه خوار شدم، برگشتم روحِ پاکی که دمیدی به دلم، تار شده عفو کن مثل لجنزار شدم، برگشتم نیت ترک خطا کردم و نفْسم نگذاشت خسته از نفس طمعکار شدم، برگشتم تا منادی به ندا گفت: گنهکار کجاست؟ زودتر از همه بیدار شدم، برگشتم بارها داشت می آمد گل زهرا سویم بارها مانع دیدار شدم، برگشتم دیشب از هجر نجف ناد علی میخواندم زائرِ حیدر کرار شدم، برگشتم بار، سنگین شد و با عرض سلامی به حسین دم افطار سبکبار شدم، برگشتم جان فدای دل زینب که چهل روز فقط به همه گفت عزادار شدم، برگشتم دیده ای؟ سوخته ام، آب شدم، گریه شدم موجب خنده ی اغیار شدم، برگشتم ای برادر تو نبودی و به شام و کوفه خسته از ظلمت انظار شدم، برگشتم