نه سپاهی برای من مونده
1075
9
- ذاکر: علی نجفی
- سبک: زمزمه
- موضوع: مسلم بن عقيل (ع)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1401
نه سپاهی برای من مونده
نه دِگر روزگار یار من است
کوفیان جا زدند آقاجان
مرگ حالا در انتظار من است
کوچه در کوچه گریه میکردم
تک و تنها غریب مثل علی
من خودم ماندم و خودم آقا
بی کَس و بی حبیب مثل علی
تشنه بودم ولی دریغ از آب
لبم از تشنگی ترک برداشت
بهشان رو زدم ولی افسوس
کسی اصلاً به من محل نذاشت
باورت میشود عزیزدلم
عدهای با دو سکه برگشتند
برق این سکهها که بیشتر شد
دشمنان تو بیشتر گشتند
سیدی از تو خواهشی دارم
چشم و گوشَت به خواهرت باشد
التماست میکنم که برداری
زرهی قد اصغرت باشد
حرمله شرط بسته با خولی
که اباالفضل را زمین بزند
قصد دارد در علقمه آقا
تیر بر چشم مَهجبین بزند
حسین ...
نه دِگر روزگار یار من است
کوفیان جا زدند آقاجان
مرگ حالا در انتظار من است
کوچه در کوچه گریه میکردم
تک و تنها غریب مثل علی
من خودم ماندم و خودم آقا
بی کَس و بی حبیب مثل علی
تشنه بودم ولی دریغ از آب
لبم از تشنگی ترک برداشت
بهشان رو زدم ولی افسوس
کسی اصلاً به من محل نذاشت
باورت میشود عزیزدلم
عدهای با دو سکه برگشتند
برق این سکهها که بیشتر شد
دشمنان تو بیشتر گشتند
سیدی از تو خواهشی دارم
چشم و گوشَت به خواهرت باشد
التماست میکنم که برداری
زرهی قد اصغرت باشد
حرمله شرط بسته با خولی
که اباالفضل را زمین بزند
قصد دارد در علقمه آقا
تیر بر چشم مَهجبین بزند
حسین ...
نظرات
نظری وجود ندارد !