نقاب گر فکنی از جمال ذات، علی جان

نقاب گر فکنی از جمال ذات، علی جان

[ حاج مهدی سماواتی ]
نقاب گر فکنی از جمالِ ذات، علی جان
شوند خلق جهان بر رخ تو مات، علی جان

به بام معرفتت کوته است پایه‌ی عرفان
که نیست عارف ذات تو جز خدات علی جان

از آن زمان که شنیدم فَمَن یمُت یَرَنی را
هوای موت به سر دارم و لقات علی جان

خدا نخواسته باشد که دوری تو ببینم
چه در حیات علی جان، چه در ممات علی جان

اگر چه غرق گناهم، غم از حساب ندارم
که بُرده حُبّ تواَم، بیم سیئات علی جان
****
نامش به لب اهل نیاز است علی
بر خلوتیان، محرم راز است علی

در مسجد کوفه تا شهیدش کردند
گفتند: مگر اهل نماز است علی؟

به اشک دیده شستم بسترت را
کفن کردم شبانه پیکرت را

دعا کردم، دعا کردم که امشب
نبیند مادرم زخم سرت را

کتاب ماتمم شیرازه گردید
غمم در سینه بی‌اندازه گردید

شبانه جسم بابا را چو دیدم
برایم داغ مادر تازه گردید
****
بی غسل و کفنم نبود
کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون
تا نگویند حسین ابن علی بی کفن است

استخوانی اگر از سینه‌ی او ماند به جا
آن هم از ضرب سم اسب، شکَن در شکن است

نظرات