مویم سفید گشته و رویم سیاه شد رویم سیاه، هر چه که شد از گناه شد سرمایهی جوانیام ارزان فروختم طی شد جوانی من و عمرم تباه شد تو اختیار دادی و گفتی که بنده باش صد حیف از این اراده، که خرج گناه شد یک بار هم شده بزنم، امتحان بکن شاید گدای شب به شبت، سر به راه شد رویی برای توبه نمانده است ای کریم اما دوباره، ذکر لبم یا اِلٰه شد لطف تو بود، فاطمه ما را قبول کرد اشکم همیشه، خرج مصیبات شاه شد این جمله را به نیت روضه نوشتهام آقا که رفت، زینب او بی پناه شد اهل زمین و اهل سما، ناله میزدند شمر لعین که واردِ در قتلگاه شد وای از دَمی که لشکر اعدا نکرد شرم بعد از غروب، نیتشان خیمهگاه شد یک سو سنان و یک طرف دشت، حرمله زینب میان قائله بی تکیهگاه شد