
علی جان خودم رو با زانو به اینجا کشوندم علی جان نگاه کن چجوری غم تو سوزوندم علی جان ببین فاتحهام رو کنار تو خوندم چی میشد ببینم که حال تو خوبه نبینم لبات از اتش مثل چوبه نبینم گلم پا رو خاک ها میکوبه نمیشه چجوری تورو از خاک ها جمع کنم میخوام پیکرت رو منظم کنم نمیشه چه کاری برا جسم در هم کنم من نمیشه بلند شو ببین که من افتادم از پا بلند شو عصا پیری دست بابا بلند شو میدونم شدی ارباً اربا علی جان عزیزم هوا ابری و چشم باباته گریون ببین عمه داره میادش تو میدون عزیزم پاشو تا نکرده موهاشو پریشون عزیزم بلند شو میلرزه دیگه پای عمه بلند شو میخندند به اشکای عمه بلند شو ببین اینجا نیست جای عمه بلند شو (خیز از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ببر)