علی میتواند کُنَد حبس در قلبِ مغرب، عشا را علی میتواند به موری ببخشد صعودِ هما را علی میتواند به موسی دهد یا بگیرد عصا را علی میتواند کند جا به جا صبح و ظهر و مساء را بر اندام خود جامهی وصلهدار و به قنبر دهد جامهی پر بها را به روغن نیالود نان جُوین را ندیدهاند در سفرهاش دو غذا را اگر کوه کاه و طلایش ببخشند کند اول انفاق کوه طلا را خدا فاتح جنگهاست آری علی گیرد ار در کف خود لِوا را رکوع و زکات علی هر دو باهم شرف دادهاند آیهی اِنّما را جوانمرد را باید این چار خصلت که هر چار را شیرِ حق بود دارا به مسکین تواضع، به سائل تبسم به دشمن مروت، به قاتل مدارا