الا اهل حرم  من از یم خون گوهر آوردم

الا اهل حرم من از یم خون گوهر آوردم

[ حسین سیب سرخی ]
اَلا اهل حَرم، من از یَم خون گوهر آوردم
فروزان اختری از مِهر تابان بهتر آوردم

گلو پاره بدن گلگون دهن خونین دو لب خندان
گل از بهر سکینه در عزای اکبر آوردم

حَرم را ترک گفتم و رفتم و باز آمدم
کبوتر برده بودم صید بی‌بال و پر آوردم

(حسین)۳

گنهکاران عالم را خبر سازید ای یاران
که از میدان خود با خود شفیع محشر آوردم

(حسین)۳

جوانان اکبرم را با همه آورد در خیمه
ولی من خود به تنهایی علی اصغر آوردم

نمی‌گویم که تیر حرمله با او چه‌ها کرده
ولی گویم که من صید بریده حنجر آوروم

مبادا اصغرش خوانید نامش اصغر است اما
به خون اکبرم سوگند ذبح اکبر آوردم

نظرات