بخواب علی مادرِ تو شیر نداره الهی بارون بباره غصّه نخور عمو برات آب میاره تورو خدا نکن تلظّی پیش من قلبمو از سینه مکَن به پیش من لباتو هِی به هم نزن بود آرزوم بزرگ بشی عزیزم بود آرزوم قد بکِشی عزیزم ببینمت داماد میشی عزیزم بی تو علیجان خدا میدونه میمیره مادر حرمله چشمو برنمیداره از تو و حنجر لای لای علیجان... **** تیر سه پَر یه تیرِ پهلوون کُشه اصغرِ من شش ماهشه من بمیرم طفلکی خیلی ناخوشه تیغ سه پَر کجا و حلق اصغرم طاقت نداره پسرم یکی نبود بگه که من یه مادرم یه وقت علی منو نذاری تنها یه وقت علی پَر نکِشی زِ دنیا بمون بشو عصای دست بابا بابا حسینت زِ بعد اکبر زِ دنیا سیره اگه بری تو بابای پیرت دیگه میمیره لای لای علیجان... **** ای وایِ من از اون زمان که شاهِ دین شد زار و مضطر و غمین اومد مقابل سپاه مشرکین گل روی دست اشک از دو چشمونش چکید صبرش دیگه به سر رسید برای آب منّت دشمنو کشید گفتش گلم تشنه و بیقراره باغ دلش انگاری بیبهاره شش ماهشه این که گناه نداره یه جوری دشمن تیرو رها کرد که غنچه پژمرد تا گوش تا گوشِ علی جدا شد دیدن حسین مُرد لای لای علیجان...