من علی اصغرم و تیغ اگر بردارم

من علی اصغرم و تیغ اگر بردارم

[ حسین سیب سرخی ]
من علی اصغرم و تیر اگر بردارم 
در وجودم سکنات علی اکبر دارم 

نسب هاشمی‌ام کار خودش راکرده 
جگر حمزه دل فاتح خیبر دارم 

سن کم از نظر آل علی مطرح نیست 
کوچک اما اثر مالک اشتر دارم 

همه کردند سرو جان به فدای پدرم 
کسرشان است ببینن من سردارم
 
در سپاهی که عمویم شده فرمانده ان 

حکم جان بازی وسربازی لشگر دارم 
من زنسل علی ام که زره ام پشت نداشت 

حرمله کمتر از ان است که زره بردارم 
از سر نی به سر عمه شوم سایه ی سر 

ارث غیرت ز ابلفضل دلاور دارم 
الااهل حرم من از یم خون گوهر آوردم 

فروزان اختری از مهر تابان بهتر آوردم 
گلو پاره بدن گلگون دهن خونین دولب خندان 

گل از بهر سکینه در بهر عزای اکبرآوردم 
اخ حرم را ترک گفتم رفتمو باز امدم اما

کبوتر برده بودم صید بی بال وپر آوردم 
گنهکاران عالم را خبر سازید ای یاران که 
از میدان خون باخود شفیع محشر آوردم 

جوانان اکبرم را باهم آوردند درخیمه 
ولی من خود به تنهایی علی اصغر اوردم 

حسین جانم حسین جانم حسین جانم 

دل پیغمبر و چشم علی و فاطمه روشن 
که باخود محسنی دیگر برای مادر آورده 

نمیگویم که تیر حرمله با او چه‌ها کرده 
ولی گویم که من صید بریده حنجر اوردم 

مبادا اصغرش خوانید نامش اصغرس اما
به خون اکبرم سوگند ضبح اکبر اورده

نظرات