
طَبیبِ جانِ پِیغَمبر که بود أُمِّاَبیهایَش هنوز عَقلِ بَشَر مات است در حَلِّ مُعَمّایش خدارا خواستیم اوّل به حَقِّ فاطمه یعنی حدیثِ قُدسیِ لَولاک اینجا خورده مَعنایش نبی، مِعراج را حس کرد امّا خوب میداند بلندش میکند گُلبوسه بر دستانِ زَهرایش به جُز چشمِ علی باید که روی از خَلق بَرگیرد چرا که چشمها را میزَنَد خورشیدِ سیمایش جمالِ نوریَش در قَبلِ خلقت زیرِ ساقِ عَرش خدارا وَجد میآورده با تَهلیل زیبایش مَلَک قَبل از نَظَر بَر وِجههی نورانیَش، هرگز نمیدانست تَسبیحِ خداوندِ تَعالایش کسی که شوکَتِ او شُهره بَر هَفتآسمان باشد بخوانیمش بَشَر یا اِنسیّه یا آنکه حَورایش چه معراجیست سَقفِ خانهاش جِبریل میدانست که عَرشیتر ندید از فَرشِ زهرا چشمِ بینایش وَ مااَدراکَ مازهرا چه زهرایی که مَجهول است شَبیهِ قَبرِ مَخفی از نَظَرها قَدِّ والایش **** ایوای مادر رَمَق نمونده تو دستاش شبهای آخر به هم نمیخوره چشمهاش نمیدونم بیداره یاخوابه یا بیهوشه چه بُغضی کرده مادر که آب هم نمینوشه بازخمِ روی پهلو گریه براش خوب نیست با زخمِ روی بازو گریه براش خوب نیست با زخمِ روی اَبرو گریه براش خوب نیست هرکی یه گوشه زانو بغل میگیره بابا گَمونم از غَم داره میمیره برای دلگَرمیمون لبخند رو لباش داره ولی یه بُغضِ سنگین تو عُمقِ نگاش داره دُرُسته مَرده امّا گریه براش خوبه مَردِ نَبَرده امّا گریه براش خوبه خدای دَرده امّا گریه براش خوبه