سپردمت به خدا و به ریگهای بیابان سپردمت به غبار و به خارهای مقیلان سپردمت به وحوش و به شیرهای درنده به مردمان دهات و به آهوان پریشان (به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند)۲ که تا خمیده نگردد دوباره مادرمان (به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند)۲ بد است این که ببیند کسی تو را عریان سپردمت به هر آنکس که بود، امّا تو سپردیام به که رفتی، به دلقکان به کنیزان؟