
هر آنکه گریه برای تو کرد آقا شد کسی که رنگ شما را گرفت زیبا شد به روسیاه، همیشه تو آبرو دادی همینکه رود به دریا رسید دریا شد مگر نه اینکه شفا با دَمِ حسین رسید گدای خانهی تو هرکه شد، مسیحا شد دوباره پرچم سرخت بلند شد آقا بساط گریهی ما باز هم مهیّا شد چه خاطرات خوشی که ز روضهات دارم همیشه حال خوشم بین روضه پیدا شد همیشه نام تو را بردم و دلم لرزید همیشه نام تو را بردم و گره وا شد همیشه بدرقهی راه کربلاییها دعای مادر پهلو شکسته، زهرا شد مرا ببر، نبری میروم ز دست حسین چه میشود بنویسی برات امضا شد؟ همیشه یاد غمت بیبهانه میبارم به یاد آن لحظاتی که باز غوغا شد به یاد آن لحظاتی که نیزه بالا رفت میان پیکر تو نیزههایشان جا شد به یاد آن لحظاتی که سنگها بارید هزار و نهصد و پنجاه جوی خون وا شد ز بس که زخم بر آن جسم پاره پاره زدند تنت میانهی گودال چون معمّا شد به یاد آن لحظاتی که روی سینه نشست به یاد آن لحظاتی که با سرت پا شد خدایی نامرده اونی که با نیزه آقا راه گلوتو سَد کرده یا اونی که پیش زینب جسم تو رو لگد کرده خدایی نامرده خدایی نامرده یکی عَصا میزد یکی دیگه به صورتت آقا با کف پا میزد یه مادری هم گوشهی گودال تو رو صدا میزد سرتو میبردن پیرهنی که بود دستبافت مادر میبردن میون خیمه خلخالای دخترو میبردن سرتو میبردن