
مینویسم در اولِ سخنم تا ابد کشتهمردهی تو منم آنقدر یا حسین میگویم بوی سیبِ تو میدهد دهنم من اویسم که کربلا هستم به هوای تو رفتم از قَرَنم جگرم سوخته برای غمت یک نگین حدید در یمنم در زمینِ تو میخرند مرا زردم اما به روی این چمنم تو حسینی عزیزِ پنجتنی من غلام عزیزِ پنجتنم گِل من را زِ مقتل آوردند تربت کربلاست این بدنم شیر مادر حرام من باشد بی تو گر یک نفس، نفس بزنم بیشتر با منِ غریب بجوش ای حسین، من سفارش حسنم کاش ما را برهنه خاک کنند شرمسارم حسین از کفنم زیر سُمها به فکر من بودی کشت من را غم کمرشکنت **** رفتی و مونده واسه من، چشای غم گرفته از حرمله نمیگذرم، تو رو ازم گرفته تیری که زد یه درده و، خندیدنش یه درده زورش به شیشماهه رسید، فکر نکنه که مَرده آب نیاورد عموت، نمونده رنگ به روت چهجوری در بیارمش، این تیرو از گلوت نشون دادی یلی، بزرگ شدی علی من از لبای خشک تو، شرمندهام ولی باید به جای اشک برات، خون جیگر بریزم گهوارهی جدیدِ قبر، مبارکه عزیزم خون گلوتو از چشات، مادر با گریه پاک کرد نمیشه باورش باید، یه سالگیتو خاک کرد رفتی رو دست بالا، برگشتی با عبا با تیر سه تا کشته گرفت، من و تو و بابا حالا کنارِ تو، سر قرارِ تو لالایی میخونم برات، سرِ مزار تو