دوست از ما رضا نخواهد شد درد ما دوا نخواهد شد تا که در عرش غوطهور نشویم وصل او رزق ما نخواهد شد ما برای حسین میمیریم مرد حرفش دوتا نخواد شد تا قیامت اگر که گریه کنیم حق داغش ادا نخواهد شد **** یه عالمه گریه به روضه بدهکارم تا خوب نشه زخمات دست برنمیدارم بذار حالا حالا نوکر شما باشم لحظه مرگم تو خاک کربلا باشم بَده که پیش تو موی سرم سفید نشه بَده که نوکرت بمیره و شهید نشه من اصلا اومدم برات شهید بشم تا تو قلب مادرت عزیز بشم سردم نکنی طردم نکنی عزیزم حسین تا قیامت اگر که گریه کنیم حق داغش ادا نخواهد شد ما نباشیم دیگران هستند خلوت این روضهها نخواهد شد کار آن کس که شاه هر دو سراست لنگ امثال ما نخواهد شد جز حسین هیچ کس موقع دفن کفنش بوریا نخواهد شد برات گریه کردم برای دفنت اومدن از دهات گریه کردم کفن نداشتی و برای بوریات گریه کردم تنت که تن نبود برا قطعههات گریه کردم گفتن که توی چنگ شمره موهات گریه کردم برات گریه کردم گفتن که دیگه درنمیاد صدات برات گریه کردم برات گریه کردم برا سکینه روضه خوندی باز گریه کردم **** دلم همین که مرا سوی موی یار کشید سر مرا سر عاشق شدن به دار کشید منی که آه نگفتهام برای هیچ کسی همین که نام تو آمد دلم هوای تو کرد درود بر پدرم کز همان طفولییتم برای روضهات از من همیشه کار کشید برای این که منم عاقبتبهخیر شوم مرا به دست تو داد و خودش کنار کشید فراق کربُبَلایت خودش مرا کشته به روی کشته نباید که ذوالفقار کشید **** تو اصلا حَرمت، ضریح و عَلمت نگاه کرمت استثنائه تو اصلا نفسهات، نفس توی هوات هوای کربلات استثنائه **** تو با همه فرق داری کی مثل تو مشتری داره توی عالم تو با همه فرق درای کی خوب و بد رو میخره یک دفعه دَرهم تو با همه فرق داری تو اینو ثابت میکنی ماه مُحرّم به گردنم حق داری کی مثل تو هوای نوکراشو داره نگاه تو یه لحظه تنهام نمیذاره اگه نباشی زندگیم رنگی نداره تو با همه فرق داری کی مثل تو اینجور زمین خورده تو گودال تو با همه فرق داری فقط برای پیرهن تو گشته جنجال تو با همه فرق داری کی مثل تو به زیر مَرکب شده پامال **** ریّان ابن شبیب! ذکر امّن یجیب میگفت زینب ریّان ابن شبیب! رفته شیب الخضیب زیر مَرکب بلا سر زینب درآوردن، سرو بردن بچه یتیما کتک خوردن، سرو بردن برای ذبح سرت استخاره میکردن به حرف بین سنان و شمر هم بفرما بود توی گودال به سرعت میرفتند همه دنبال غنیمت میرفتند همه مست و همه خوشحال برگشتند دستِ پُر از توی گودال برگشتند هول کرد آن که کمی دیر رسید تا گودال هر چه داشت رفت دگر جستوجو نکن اینقدر برادرم را زیر و رو نکن گفت هر چه دارم میدهم انگشترش را پس بده