دلشوره امونم رو گرفته
667
2
- ذاکر: علی اکبر حائری
- سبک: زمینه
- موضوع: ورود کاروان به کربلا
- مناسبت: شب دوم محرم
- سال: 1403
دلشوره امونم رو گرفته
دلتنگی بهونهم رو گرفته
نبینم اون روزو
نفَسکشیدنت به زور باشه
نبینم اون روزو
سرِ تو مهمون تنور باشه
ایشاالله خون نبینه گلوی این قبیله
وا نشه روی سَنان به روی این قبیله
تیر به چشمش نخوره عموی این قبیله
من میمیرم مضطر باشی
اون روزی که بیسَر باشی
من از حالا سرگردونم
بیسَر میشی برگردونم
امان از دل زینب...
*****
غصّهم نه فقط مشکای آبه
دلشورهی من واسه رُبابه
یه دلخوشی داره
آرزو داره واسه شیرخواره
یه دلخوشی داره
خوشه با هر تکونِ گهواره
تیراندازا نکُنن گلویی رو نشونه
نیاد اون روز ببینم رُو دستای تو خونه
وای از روزی که بیاد سَری به روی شونه
تنها میشی روز چندم؟
تَن میریزه از زیرِ سُم
اون روزی که میری از حال
وای از حالم، وای از گودال
امان از دل زینب...
دلتنگی بهونهم رو گرفته
نبینم اون روزو
نفَسکشیدنت به زور باشه
نبینم اون روزو
سرِ تو مهمون تنور باشه
ایشاالله خون نبینه گلوی این قبیله
وا نشه روی سَنان به روی این قبیله
تیر به چشمش نخوره عموی این قبیله
من میمیرم مضطر باشی
اون روزی که بیسَر باشی
من از حالا سرگردونم
بیسَر میشی برگردونم
امان از دل زینب...
*****
غصّهم نه فقط مشکای آبه
دلشورهی من واسه رُبابه
یه دلخوشی داره
آرزو داره واسه شیرخواره
یه دلخوشی داره
خوشه با هر تکونِ گهواره
تیراندازا نکُنن گلویی رو نشونه
نیاد اون روز ببینم رُو دستای تو خونه
وای از روزی که بیاد سَری به روی شونه
تنها میشی روز چندم؟
تَن میریزه از زیرِ سُم
اون روزی که میری از حال
وای از حالم، وای از گودال
امان از دل زینب...
نظرات
نظری وجود ندارد !