
زمین شده همهمه، عرش پر از زمزمه چه التهابی توی ذرات این عالمه برید کنار اومده کاروان حیدر و فاطمه از جلال و این هیبت از شکوه و عظمت در تعجب دنیا و هر ملک در حیرت در دو راهی بین اقتدار و تسلیم زندگی با ذلت مردن با عزت فرمود اباعبدالله، هیهات منّ الذله (العزة لله یا اباعبدالله) دلاورا رو ببین چه با وقار و متین همه نگاها شده تک یل ام البنین زمین میلرزه وقتی علمش رو میکوبه رو زمین چه صدای تکبیری و نغمه تحریری کربلا کرده از این قافله تجلیلی بین ماندن با نور و رفتن با ظلمت مردم با پیروزی یا صلح تحمیلی (گفتند بیمعطلی، ارباب حسین بن علی) (العزة لله یا اباعبدالله)