درودِ حق به عروس ابوتراب، رباب

درودِ حق به عروس ابوتراب، رباب

[ حسین طاهری ]
درودِ حق به عروس ابوتراب، رباب
دلِ شکسته صدا می‌زند: رباب رباب

به التماس حرم لب به آب زد آخر
وگرنه از سر رغبت نخورد آب، رباب

تو کیستی که حتّی خودِ اسارت هم
دخیل بست به دست تو با طناب، رباب

چه شد که هیچ‌کسی چهره‌ی تو را نشناخت
چه کرد با تو مگر تیغ آفتاب، رباب؟

قسم به آیه‌ی تطهیر و غیرت عبّاس
نبود جای تو در مجلس شراب، رباب

*****

از لحظه‌ی وداع تو تا حالا
فکر سرت نمی‌ذاره بخوابم
قربون چشم نیمه‌بازت برم
منم کنیز مادرت، ربابم

اون دم آخر که می‌رفتی میدون
گفتم که من کنیز خواهراشم
بذار که راحت بغلش بگیرن
مزاحم وداعشون نباشم

دیدم که دخترای زهرا هستن
عمداً آقا تو رو صدا نکردم
خواستم با زینب راحت باشی
برا همین باهات وداع نکردم

الان که چوب روی لب تو می‌زد 
گفتم چه خاکی به سرم بریزم
بهونه داشتم اومدم سراغت
دلم برات تنگ شده بود عزیزم

آماده بودم که به جای عبّاس
نامحرما رو دور و بر ببینم
ولی خدایی باورم نمی‌شد
سرت رو توی طشت زر ببینم

اگرچه که نگاه نامحرما 
بعد تو جونمو آورده بر لب
سرتو تُو بغل گرفتم یه وقت
نره نگاهشون به سمت زینب

دلم می‌خواست کاری کنم که اشکام
برای زینب قوّت قلب بشه
خواستم به جای گریه‌های زینب
توجّه‌ها به سمت من جلب بشه

دلداری می‌دم به خودم اگرچه
بعد تو حال من دیگه خرابه
پیاله رو دیدم می‌ریخت رُو سرت
گفتم ایشالله که اینم گلابه

دنیای بی تو ارزشی نداره
برام دعا کن که دیگه بمیرم
فقط دلم می‌خواد که قبل مُردن
گهواره‌ی بچّه‌مو پس بگیرم

*****

شب و روزام اینطوری سر نمی‌شه 
بدتر از این می‌شه، بهتر نمی‌شه 
دلمو به گهواره‌ش خوش نکنید
اینا واسه‌م علی‌اصغر نمی‌شه 

حرمله وصله‌ی جونمو گرفت
عصای قدّ کمونمو گرفت
مگه من چند تا دیگه پسر دارم؟!
حرمله یکی‌یه‌دونه‌مو گرفت

اشکِ ابر تو مگه یادم می‌ره؟!
قتل صبر تو مگه یادم می‌ره؟!
کفن و دفن تو اگه یادم بره
نبش قبر تو مگه یادم می‌ره؟!

نیزه می‌خواد بی نقابت ببره
بهره از بوی گلابت ببره
وقتی نیزه‌دار داره تابت می‌ده
لالایی می‌گم که خوابت ببره

سندی بودی که رُو شدی علی
هق هق بغض گلو شدی علی
آرزوم بود ببینم بزرگ شدی
حالا هم‌قدّ عمو شدی علی

*****

من زینبم، بخاطر من گوش کن رباب
اصغر به خواب رفته، فراموش کن رباب
...
بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود

نظرات