خودمو نمیبخشم کاش بهت مشک و نمیدادم تو علقمه که افتادی منم تو خیمه افتادم آه عمو اباالفضل داری دیر میکنی تو هر ثانیه یک عمر منو پیر میکنی (تو رو خدا پاشو بیا تو بلدی راهشو بیا رباب داره دق میکنه میشنوی لالاشو بیا) ٣ **** عمود خیمهت افتاده با دستای خوده بابا که از داغ جوونش هم شکستهتر شده بابا آه عمو اباالفضل کسی آب نمیخواد خودت بیا، به چشما دیگه خواب نمیاد عمّه صدا زد گره معجرا رو محکم کنید باید که تا دیر نشده النگوها رو جمع کنید واویلا، واویلا ... نباشی حرمت ما رو دیگه نگه نمیدارن تو دستت رو زمین امّا اینا دستِ بزن دارن آه عمو اباالفضل تا زندم همیشه دلم برای چشمات به خدا تنگ میشه خدانگهدار عزیزم ای قمر نیزهنشین میرسونم سلامتو به مادرت امِّبنین واویلا، واویلا ...