
یا عباس جیبِ المای لِسْکینه آتیشِ این گرما سنگینه عمو، عطش رقیه توی خیمه کرده غش عمو، خیام بگو کجایی من خودم بیام میام شکسته با همین نفسام بگو کجایی اصلاً آب نمیخوام نگو رُو خاکا دست و پا میزنی تو هر جا باشی باز عموی منی حسین، وا... نیستی تو، بعد از تو چی میشه؟ واویلا این چادر، خاکی شه عمو، طناب میای رُو نیزه مجلس شراب عمو، کنیز الهی کور شه هر چی چشمِ هیز