بی کس و تنها شده مابین دشمن شاه عالم

بی کس و تنها شده مابین دشمن شاه عالم

[ کربلایی نریمان پناهی ]
بی‌کس و تنها شده مابین دشمن شاهِ عالَم
وقتی سرلشکر بیفته لشکرم می‌پاشه از هم

پیچیده تو علقمه این لحظه‌ها عطر گل یاس
مادرِ پهلو شکسته آمده بالینِ عباس 

دیگه تنها مونده حسین و دردِ بی‌تابی 
حرم چیکار کنه با بی‌آبی؟

ماتم گرفته خیمه‌ها رو 
بمیرم که شد ناامید امیدِ آقامون

که از کمر خمیده آقامون 
عطش گرفته کربلا رو 

بزن سینه که تاسوعاست 
پریشون مهدیِ زهراست 

علمدارِ حرم عباس...

حضرت سقّا با اشک و ناله و عذاب زمین خورد
تا ستون خیمه‌اشو کشید حسین رباب زمین خورد

وای از این بی‌کسی و این غصه و درد و جسارت
دارن آماده میشن اهلِ حرم برا اسارت

خدا رحمی کنه به خیمه‌های بی‌عباس 
دشمن بریزه خیمه واویلاست 
زینب می‌مونه با یه لشکر 

خدا رحمی کنه به دخترا و گوشواره‌
به گریه‌ی رباب و گهواره 
به کسی‌های یه خواهر

(حرم غوغاست 
حسین تنهاست 
مدد یا حضرت عباس)۲

علمدارِ حرم عباس...

خیلی خیلی سخته که تنها امیدت ناامید شه
توی اوج بی‌کسی تنها برادرت شهید شه 

خیلی سخته که به اشک چشمای تَرِت بخندن
بدتر از اون اینه به مرگ برادرت بخندن

علمدارم شکستم از کمر تو رو کشتن 
چهار هزار نفر تو رو کشتن 
لشکر ما پاشیدن از هم

خبر داری سهم تو که شکسته بالی شد 
پشتم با رفتن تو خالی شد 
از داغ تو شد قامتم خم

(تو بودی حامی و یارم
اباالفضل ای علمدارم)۲

(ابوفاضل، ابوفاضل، ابوفاضل علمدارم)۲

نظرات