علی اکبر حائری

تا مقتلت از خیمه دویدم

1054
5
تا مقتلت از خیمه دویدم
دیره ولی باز خوبه رسیدم

امون از اون حنجر
می‌برید و نمی‌برید خنجر

امون از اون حنجر
تا دست و پا زدی رسید مادر

(فریاد میزد پسرم
یه مادر خمیده)۲

وا اُماهِت منو کشت
کی رگ‌هاتو بریده؟

بگو کی پیکرتو
به خاک و خون کشیده

تو بسیاری من کم بودم
درهم بودی، درهم بودم

غم جز چشم خاموشت نیست
قبری مثل آغوشت نیست

(امان از غریبی)۴

عمه عمو تنهاست توی گودال
قربون تنی که شده پامال

بزار برم عمه
دارن عمومو میزنن با چوب

بزار برم عمه
چی موند از اون بدن تو این آشوب

(جا تنگه زخما زیاد
دلیل داره تکوناش)۲

زیر سرنیزه عموم
شکسته استخوناش

قبلاً کشته بودنش
با کشتن جووناش

قطعه‌قطعه‌است تنها مونده
عریان روی صحرا مونده

نذر غم‌هاش کل هستم
ناقابل بود دو تا دستم

امون از غریبی

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش